حس و حال خودمو میگم. یا اتفاقاتی که تجربه میکنم. حس میکنم بهتره خودم رو مقصر ندونم.. چون شاید، تا حالا چنین اتفاقی رو تجربه نکرده بودم و طبیعیه که الان ندونسته باشم در مواجه باهاش چیکار کنم.. اما ته قلبم یه چیزی رو حس کردم که درست و غلط رو بهم میگف. این حس همیشه بوده. تو قلب هممون. اما ممکنه گاهی، اونقدری که لازمه بهش توجه نکنیم:)
من از اون ته مه های قلبم میدیدمش اما انقدر صداهای زیاد و بلند دیگه ای توی ذهنم بود، که صداشو نمیشنیدم. فقط یه لحظه دستشو میدیدم که به سمتم دراز شده ولی فقط یه لحظه.. و لحظهی بعدی پشت بقیهی شلوغی ها گم میشد. و درسته.. من اون حرکت اشتباه رو انجام دادم. چون اون لحظه، حس خوبی میداد. اما میدونی؟ اون حس خوب خیلی موقت بود. در حد چند روز، یا حتی چند ساعت.. گاهی هم فقط چند دقیقه.. :) و بعدش، بووم! دوباره همه ی شلوغی ها آوار میشد رو سرم. رو قلبم، رو تک تک اعضای وجودم. و من هر لحظه زیر اون آوار له تر از قبل میشدم.
من بارها و بارها درست و اشتباه رو حس کردم. ولی زیر اونهمه آوار واقعا نیاز داشتم به حتی شده یه ذره از اون احساس خوب.. و اون یه ذره احساس خوب دقیقا تو همون انتخاب اشتباه بود.. و آره. من به تعداد بسیاری اشتباه رو انتخاب کردم:) تو هم این کار رو کردی. و من درکت میکنم. هیچ اشکالی نداره.. من بهت حق میدم.
حقیقت اینه که تو حق داری دنبال حس و حال خوب خودت باشی. و حق داری چیزی رو انتخاب کنی که حس خوبی بهت میده. فقط بهتره بدونی که این یه چرخهی بی انتهاست. میفهمی منظورمو؟ انتخاب هایی که حس خوبه موقتی دارن همیشه هستن. این تویی که تصمیم میگیری تا کجا میخوای بذاری همینطوری پیش بره... صدای قلبت رو باید پیدا کنی. و بازم بهت حق میدم که الان نتونی صداشو بشنوی.. ولی سعیت رو بکن.. قلب تو برای اینکه بتونه صداشو بهت برسونه، به کمکت نیاز داره. خواهش میکنم بهش توجه کن....
احتمالا اونطور که باید و میخوام نمیتونم منظورم رو برسونم. کلمه های ناشناختهی زیادی وجود دارن که در حال حاضر فقط میتونن تبدیل به قطره های نمکی بشن و از گوشهی چشم سرازیر بشن...
از صمیم قلبم میخوام که تو و آدم های دیگه ای که در حس و احوال خوبی نیستن، بتونن اون چرخه ی لعنتی رو بشکنن. من درکت میکنم و با تمام وجودم دوس دارم بتونم نشونهای برسونم برای اینکه بتونی به اون حس خوبی که حقته برسی... و اینکه نمیتونم گاهی قلبمو به درد میاره:,)
..
فقط تویی که میتونی این چرخه رو بشکنی. و از ته قلبم برات آرزو میکنم که بتونی.
یه روزه نه چندان دور تمام کلمه هامو از قطره های نمکی بیرون میکشم و مینویسمشون.