نمیدونم اسمشو میشه گذاشت کارما یا نه.. آخه معمولا آدما کارما رو به معنی مجازات میبینن؛ که وقتی یه کار بدی کردی بهت برمیگرده. ولی بنظرم معنای عمیق کارما فقط برگشت بدی نیست. یه وقتایی، درسِ انرژیایه که فرستادی.
یه جایی، توی دنیا، تو یه انرژیای فرستادی و بعدا یه جایی دقیقا شکل همون انرژی بهت میرسه! نه واسه مجازات. برای آگاه کردنت. یه فرصتیه واسه فهمیدن..
و واسه فهمیدنش باید شکل سوالتو عوض کنی!
وقتی یه اتفاقی میفته که واسمون ناخوشاینده، گاهی اولین سوالی که به ذهنمون میرسه اینه که چرا من؟ چرا باید واسه من این اتفاق بیفته؟
ولی موضوع یه چیز دیگست! سوال اصلی اینه که این اتفاق چیو میخواد بهم نشون بده؟ رو کدوم سایهی وجودم میخواد نور بندازه؟
درونم. درون من. درون تو. درون همهی آدم های روی کره ی زمین. پر از سایه ست. سایه هایی که تو عمیق ترین جای وجودمون قایمشون کردیم. جای این سایه ها تو وجودمون نیست! باید آزاد بشن.
هر اتفاقی، هر تجربه ای، میخواد یه چراغ بده دست تو، یه شعله، یه نور، که پیدا کنی اون تاریکیای که گوشه ای از تو خونه کرده.
اتفاق ها رو باید دید. نور رو باید گرفت. سایه ها رو باید آزاد کرد..
سایه ها میدونی چین؟
امیدوارم بدونی
امیدوارم بفهمی
چون سخت ترین بخشش همینه