فکر نکنم دقیقا این باشه، ولی اگه همینطوری پیش برم تبدیل به همون میشه.. بَرِنْسو قراره بهم کمک کنه تا بهش غلبه کنم. برنسو ابرک کوچولوی جاکلیدیمه که البته مدتیه به کیفم آویزون بوده. اونقدری بزرگ هست که مشتمو پر کنه و حلقهش کاملا سایز انگشتمه پس حتی وقتی ولش کنم هم از دستم نمیفته و آویزون میمونه و دوبار سریع میگیرمش. باهاش صحبت کردم و مشکلی نداره که همیشه تو دستم باشه و گاهی هم با ناخنام فشارش بدم. خوشحالم هست که قراره کمکم کنه.
شکل لبای برنسو رو به پایینه و غمگینه. معنی اسمش یعنی تعادل. وقتی خریدمش، موقعی بود که قبول کردم غم و ناراحتی هم بخشی از زندگیه و نباید سرکوبش کرد.. باید اجازه بدی وجود داشته باشه و به زور جلوشو نگیری. پس اسمشو گذاشتم (برنسو:تعادل) تا یادم باشه که بین غم و شادی هم حتی، باید تعادل وجود داشته باشه.
خب همونطور که مشخصه چالشمو ادامه ندادم. خیلی سعی کردم بنویسم. هر شب و روز. ولی خب موفق نشدم. بهتره بذارم نوشتنم هم به روال و با سرعت خودش پیش بره. همینطوری ازش راضی باشم و بهش سخت نگیرم.
برای زبان انگلیسی، هر روز چند دقیقه فیلم با زبان و زیرنویس انگلیسی میبینم. کلمه ها و اصطلاحاتشو ثبت میکنم. معنی ها و گاهی توضیحاتشونو مینویسم و یه جاهایی حرکتای تلفظشو میذارم که یادم بمونه. بعد کلمه ها رو وارد اپ آنکی میکنم. به صورت پشت رو. روز بعدش باهاشون تمرین میکنم. پرسش و پاسخ خوبیه و خیلی بهم کمک میکنه. بعدش دوباره اون چند دیقه از فیلمم رو میبینم و تلفظارو تکرار میکنم. با میکروفون صفحه کلید تمرین میکنم تلفظ هارو و اونم مینویسه. شاید بی عیب و نقص نباشه ولی معمولا هر چی من تلفظشو درست بگم رو درست تایپ میکنه و اگه اشتباه بگم اینم اشتباه تایپ میکنه و اونوقت اشتباهات تلفظمو میفهمم و درستشون میکنم. دو شبه که پادکست گوش دادن هم اضافه کردم به برنامه و اخر شب قبل خواب پادکست انگلیسی گوش میدم. واقعا راضیم از این قضیه و خیلی کمک کنندهست. تایم بیکاریمو کاملا پوشش میده و نه تنها جلوگیری میکنه از سر رفتن حوصله، بلکه تو راه رسیدن به یکی از آرزوهامم هستم.
نمیدونم برای تولدم به خودم کادو چی بدم..