حال و هوای این روزها

صبح وقتی بیدار شدم، حس کردم هنوز وقت خوابه، پس دوباره خوابیدم؛ بدون عذاب وجدان. این بار خودمو قضاوت نکردم، حتی از اینکه کسی با چشمای خواب‌آلودم منو ببینه خجالت نکشیدم. من به اندازه‌ی نیازم خوابیده بودم. همین.

کتابفروشی رو باز کردم، ظرفا رو شستم، یه ناهار ساده درست کردم. و مهم‌تر از همه، به دلم گوش دادم.

نیلا که اومد، با اینکه به لباسم گیر داد، با لبخند ازش گذشتم. بعدش با شیلنگ آب، بیرونو آب‌پاشی کردیم، ماشینشو شستیم، حتی ماشین همسایه هم از سر مهربونیمون بی‌نصیب نموند. خندیدیم، خیس شدیم، مثل بچه هایی که فقط دنبال خنکی و حال خوبن.

شیشه های مغازه خیلی وقت بود که خاک گرفته بودن. نردبون رو آوردم و با همون دامن زیبام رفتم بالا. به خودم نگاه کردم. حس می‌کردم صحنه‌ی قشنگیه.. دختری با دامن گیپور، روی نردبون، در حال برق انداختن پنجره های پناهگاه کوچیکش.. شاید دیگران اینطوری ندیدن. شاید فقط من این لطافت رو فهمیدم. ولی همین که خودم دیدمش، برام کافی بود. 

ظهر با مامان حرف زدم، کتاب خوندم، سبک شدنِ یه دل رو تو وبلاگم همراهی کردم؛ و انتهای شب، با داداشم رفتیم پیاده روی. وقتی داشتیم بر‌می‌گشتیم، توی پارک نزدیک خونه، بی اختیار یه درختو بغل کردم. ساکت بودم و فقط به صدای باد که لابه‌لای شاخ و برگ می‌پیچید گوش دادم. یه لحظه‌ی جادویی بود. دلم نمیخواست از آغوش اون درخت جدا بشم. انگار زمین نفس می‌کشید و من داشتم به صدای قلبش گوش می‌دادم..


امشب فهمیدم چقدر فاصله گرفتم از اون منِ قبلی که از نگاه بقیه می‌ترسید، از قضاوت‌ها، از ناتمامی‌ها. حالا منم؛ با همه‌ی رنگ‌هام، لطافت‌هام، قدرت‌هام. و دارم یاد می‌گیرم حتی وقتی چیزی درست پیش نمی‌ره آروم بمونم و خودم رو گم نکنم..

خداروشکر برای این یاد گرفتن ها:)

۳ ۳
ناشناس
۳۰ ارديبهشت ۰۷:۴۸

خانوم هر وقت با دامن میرین نردبون یه ندا بدین بیایم نردبونو بگیریم 

یه کمی هم دید بزنیم!😎

پاسخ :

بله بفرمایید به کمکتون احتیاج دارم. لطفا شما برین بالا، اون شیشه های بالایی رو من دستم نمیرسه تمیز کنم 😂
💕 پسر خوب 💕
۳۰ ارديبهشت ۰۹:۳۷

این ناشناس که پیام گذاشته رو من میشناسم، دختره پسر نیست... ناراحت نشی

و اینکه خیلی عالیه که کتاب فروشی داری

کتاب فروشی بزرگت کرده

پاسخ :

مرسی از اطلاعتون:)
بله از نظر خودمم واقعا عالیه.
آره مسیری که واسش رفتم و خودش هر روز داره این کارو برام می‌کنه:)
💕 پسر خوب 💕
۳۰ ارديبهشت ۱۱:۴۲

آفرین و آفرین و بازم آفرین

به داشتن همچین دختری در سرزمینم افتخار میکنم

پاسخ :

متشکرم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
همیشه نوشتن جزوی از وجودم میمونه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان