سوزش مغز!

و اینکه چه چیزی رو میفهمی میتونه به انتخاب خودت بستگی داشته باشه؟ احتمالا میتونه. و اینکه من نباید انقدر به خودم سخت بگیرم! یا نباید انقدر یهویی این حجم عظیم رو متوجه میشدم؟ تو انتخاب میکنی چه چیزهایی رو بفهمی و فکر میکنی که میتونی باهاشون کنار بیای؟ ولی وقتی میفهمی میبینی همه چی بهم ریخته! شاید هم ابن انتخاب تو بود که بتونی باهاسون کنار بیای و حالا باهاشون رو‌به‌رو شدی تا یاد بگیری کنار اومدن با اون مسائل رو.. چون هیچی رو نمیتونی بدون تجربه کردن واقعا بفهمی. و این دنیا هدف اصلیش تجربه کردنه.. و من همه چیز رو مربوط به اون کردم؟ اصلا مگه میشه نباشه؟ اگه قرار باشه اینطور نباشه، این حس رو دارم که پس من هیچی از این دنیا نمیخوام و فقط میخوام بفهمم چخبره؟ خب دلیل فهمیدنت چی بود فاطمه؟ چرا میخواستی بفهمی؟ مگه نه اینکه برای رسیدن به چیزایی که میخوای بود؟ حالا چرا فهمیدن داره خواسته ها رو بی معنی میکنه؟ من چیزی که میخوام اینه که واقعا از زندگی لذت ببرم. و انگاری چیزهایی که فهمیدم بیش از حد توانم بودن! من فقط لذت میخوام، شادی میخوام، تجربه‌ی حس های خوب رو میخوام، میخوام کنار هم بودن رو حس کنم، میخوام دوست داشتن رو حس کنم، میخوام عشق رو حس کنم. و عشق تجربه ی همه ی حس های خوب و بد کنار همه. پس اینکه من حالا احساسات چندان خوبی ندارم بخشی از عشق به شمار میره؟ من در حال تجربه ی چه حسی هستم؟ حس نبودن، نداشتن؟ برای تجربه‌ی عشق به چه چیزی نیازه؟ به کسی که دوستت داره و دوستش داری؟ و چه پروسه ی به ظاهر اسون و در عمل سختیه رسیدن! باید چیزی که نیست و چیزی که در این لحظه نداری رو، جوری حس کنی که هست و داریش! نورون های مغزم دارن میسوزن خب در این راستا! خدایا میشه نشونم بدی چجوری؟ چجوری انجامش بدم و چجوری ادامه‌ش بدم؟؟ خدایا چجوری ادامش بدم؟ خدایا میخوام برام اسون باشه میشه؟ میشه؟ خدایا من نمیخوام هیچکسو تغییر بدم. خدایا هیچکس خاصی رو نمیخوام به زور کنار خودم داشته باشم. من فقط میخوام حس ها و تجربه‌هایی که میخوام رو بتونم از همین لحظه داشتنشون رو حس کنم. و در این لحظه نمیتونم درکش کنم.

۰ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
گاهی دلم برای نوشتن تنگ میشه.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان